بسم الله الرحمن الرحیم ...؛
این وصیت حسینبیعلی است به برادرش محمد حنفیه.
حسین گواهی میدهد به توحید و یگانگی خداوند و این که برای خدا شریکی نیست و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست و آئین حق را از سوی خدا آورده است و شهادت میدهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسانها را در چنین روزی زنده خواهد نمود. »
واما بعد ....
« من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم؛
بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر
و خواستهام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدّم، رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم، علیبنابیطالب (ع) است. پس هر کس این حقیقت را از من بپذیرد ( و از من پیروی کند ) راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند ( و از من پیروی نکند ) من با صبر و استقامت راه خود را را در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و بنیامیه حکم کند که او بهترین حاکم است.
و برادر ! این است وصیت من به تو
« توفیق از طرف خداست. بر او توکل میکنم و برگشتم به سوی اوست. »
|
خسته، آزرده، درمانده و بیهمــدم.
بسوز که سزاوار این سوختنی، بساز که مجبور به این ساختنی، این بر تو که مورد قهر خدا قرارگرفتی رواست تا دیگران عبرت بگیرند و در اجرای فرمان حق قصور نکنند ... سبحانک یا رب سبحانک یا رب ... من خود میدانم مستحق این بختم، این عذاب را به جان خریدارم تا که خود نظری کنی سبحانک
صدایی آشناست، صدایی که نوازشگر لحظات مجروحِ فطرس است؛ آری صدای بالهای نازنین روحالامین است.
آرام بگیر فطرس گوش کن گویی او تنها نیست خیلِ فرشتگان خدا نیز با او هستند؟! یعنی چه شده؟ چه واقعة عظیمی رخ داده که اینچنین ملائکه از عرش بر زمین هبوط میکنند؟ هرچه هست خبر از خلقی عظیم دارد. یقین گُلی خلق شده که ملائکه برای استشمام آن گل میروند! امّا نه! شاید ماه دیگری خلق شده، یا خورشید دیگری، نه چه میگویم؟ که حتی وقتی خدا خورشید را خلق نمود این شور و همهمه نبود، اگر این مخلوق تا این حد عظمت داشته باشد حتماً ...
روحالامین! روحالامین! تو را به خدا بگو چه شده؟ حسرت بال و پرزدن شما مرا میکشد؛ بیش از سوزش و شکستن بالم آزارم میدهد. به فطرس بگو که چه روی داده که اینچنین ولوله در عرشِ خدا افتاده، مگر بار دیگر ابوالبشری خلق شده چون آدم؟ یا بالاتر از او؟ نوری از جنسِ خدا
جبرئیل پاسخ داد: رفیق پرشکسته، فطرس! کاش موردِ قهرِ خدا نبودی، ومی دیدی که چه خبر شده؟ آری نوری و مولودی از نورِ خدا خلق شده او عزیز دل مصطفی که نه! خودِ مصطفی است. او جگرگوشة علی، دردانة زهرا ست و پشتیبانِ مجتبی ست. اوخامس آلِ عباست که به اهل زمین هدیه داده شده است و ما برای تبریک به رسولِ خدا و اهلِ بیتش به حضورشان شرفیاب میشویم .
ـ درنگ جایز نیست. ـ
خدایا، ای خدایِ مهربان مرا با روحالامین راهی کن که عرضِ تـــبریک به رسولِ تو داشته باشـــم
.کمکم کنید؛ که خداوند اجازة همراهی شما را به من داد، تحمل مرا هم تا زمین داشته باشید
بیش از این معطلی جایز نیست؛ فطرس را هم با خود میبریم به برکت این مولود، آتش قهر خدا فرونشسته و اجازة همراهی او با ما داده شده، زیرِ بالهایش را بگیرید .
زیباتر از این زمان خلق نشده و نخواهد نشد، بیت علی غرقِ نور است محل رفت و آمد فرشتگانِ خداست همه در شعفند همه به هم تبریک میگویند محفلِ انس کامل شده، چقدر این بزم دیدنی است، پنج آفریدة مقدسِ خدا احمد، علی، فاطمه، حسن و ... .
نام او چیست همه منتظرند به چه نام او را صدا بزنند، او کیست که نیامده همه شیدایِ او شدهاند؟!
ـ همه از هم میپرسند.
جبرئیل با پیغمبر زمزمه میکند همه ساکت شدند، چشم به لبهای رسولِ خدا دوختند امّا چرا پیغمبر خدا اشک میریزد ... به ناگاه با صدای دلنشین نبی شوری به پا شد حسین . ... حسین؟ ... حسین! ... این نام برای همه آشناست. برای همه ملائکه، برای همه انبیاء و برای همة عالمِ، این نام نامی است که همة ملائکه، همه انبیاء و همة عالم را دگرگون کرده است.
از فرشته شادی تا فرشتة ماتم از آدم تا خاتم و از ذره تا عالم.
ـ دیگر کسی نمیپرسد که چرا پیغمبر اشک میریزد.-
حسین یعنی واسطة احسان قدیم، حسین یعنی خون خدایِ کریم و حسین یعنی ذبحِ عظیم.
همه میخواهند برای او لالایی زمزمه کنند و در این بین فطرس از همه مشتاقتر، خود را به گاهوارة حسین نزدیک کرد.
بالهای شکسته خود را به گهواره او زد؛ غرق در راز شد، نه! غرق در نیاز شد دیگر تنها نخواهم ماند دیگر خسته نخواهم شد، بعد از این نام تو مونسِ من است ذکر من بعد از این در آن جزیرة تنهایی این خواهد بود: سبحانک یا رب الحسین
شاید فطرس نفهمید امّا همه ملائکه دیدند که به یکباره بالهای شکسته و سوختة فطرس ترمیم شد و یا بهتراینکه، بالهای نو بدست آورد. امّا فطرس عجیب زمینگیر شده و اگر خواست خدا نبود، او از کنار گهوارة حسین تکان نمیخورد
گویا ندایی از غیب میگفت:
با عشق شرح راز کن، بر جمله عالم ناز کن ، پرهای خود را باز کن، پرواز کن پرواز کن
|
مهدى(عج) منتقم خون امام حسین(ع)
یکى از القاب حضرت مهدى(ع) منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در روایتى که از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مىکنند که چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته مىشود؟ آن حضرت در پاسخ مىفرمایند:
چون در آن ساعتى که دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آیا از کسانى که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در مىگذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد که:
اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زیادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امامحسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکى از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین انتقام خواهم گرفت.
در تفسیر آیه وَمَنْ قفتفلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لفوَلیّه سلطاناً...؛
هر کس مظلومانه کشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مىدهیم...
از امام صادق (ع) روایت شده است که:
مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است که مظلوم کشته شد و منظور جَعَلنا لفوَلیّفه سلطاناً امام مهدى(عج) است
در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:
أینَ الطالب بدَم المَقتول بکَربَلا.
کجاست آن عزیزى که پس از ظهورش خون شهید مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...
همچنین روایت شده است که حضرت مهدى(عج) پس از ظهور بین رکن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهمترین قسمت خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:
اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى که همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت.
اى اهل عالم! جدّم حسین بن على(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روى خاکها رها کردند. دشمنان از روى کینه توزى جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند...
و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى(عج) پس از ظهور این جمله بسیار الهامبخش است:
یالثارات الحسَین(ع).
اى بازخواست کنندگان خون حسین(ع).
این جمله اشاره به این معنا دارد که هنگام انتقام خون پاک امام حسین(ع) فرارسیده است کسانى که مىخواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون بهناحقّ ریخته حجّت الهى را بگیرند مهیا شوند.
اللهم عجل لولیک الفرج
|
لبیک یا حسین یعنی ...
نامه ای برایش آمد از طرف مولایش ، سرورش برایش نوشته بود که :
ای دوست ما بیا
خانه و کاشانه خود رابه غلامش سپرد و راهی شد ، غلام نالان به او عرضه کرد که عمری صادقانه خدمت تو را کردم اکنون که به فضیلتی رسیده ای مراب ه حال خود رها می کنی ؟ به غلامش گفت : آن فضیلتی که تو می گویی سرانجامی جز شهادت ندارد . غلام گفت این شهادت برای من جز سعادت نیست .
حبیب ابن مظاهر به همراه غلامش و مسلم ( از دوستان نزدیک حبیب ) امر حسین بن علی را لبیک می گویند و راهی می شوند
**********
به نزدیکی خیمه ها می رسند ، علی اکبر از سوی عمه اش به پیشواز حبیب ویارانش آمده ه بود حبیب ناله سر می دهد که :
ای خدای من چه بر سر دختر علی ابن ابی طالب آمده که پسر برادرش را به پیشواز روسیاهی همچون حبیب ابن مظاهر فرستاده؟
********
شب عاشورا بود حبیب ابن مظاهر از کنار خیمه اباعبدالله می گذشت که ناگهان صدای گریه زینب (س) را می شنود ،
زینب که دیده بود جمع کثیری از افراد همراه کاروان ، با اجازه ابا عبدالله از تاریکی شب استفاده کرده بودند و رفتند به خیمه برادر آمده بود و می گفت : ای برادر من آیا به افراد باقیمانده اطمینان داری ؟؟
حبیب نالان ، با گریه و زاری به طرف اصحاب می آید و می گوید :
ای دوستان من مبادا فردا کسی ازما زنده باشد و دشمن به سمت بنی هاشم حمله کند
مبادا زنده باشیم و غم زینب ببینیم
*********
ظهر عاشورا بود امام ( ع ) حبیب را به سوی دشمن فرستاد تا فرصتی برای اقامه نماز ظهر به لشگر امام بدهد ، حبیب ابن مظاهر به طرف لشگر دشمن و می رود و فرصتی برای نماز می خواهد . از طرف لشگر دشمن صدایی می آید که نماز شما قبول نیست . حبیب بر آشفته می گوید نماز پسر رسول خدا قبول نیست و نماز شما حرمیان قبول است ؟ آنگاه چون شیری به لشگر دشمن حمله می کند و پس از مدتی حبیب نیز به سعادت دنیایش می رسد
در لحظات آخر جان دادنش امام (ع) به همراه مسلم به بالین حبیب می آیند مسلم روبه حبیب می کند و میگوید درست که من نیز پس از لحظاتی به تو خواهم پیوست ولی اگر وصیتی داری بگو ، حبیب رو به امام ( ع ) می کند و می گوید
که تنها وصیت من عزیز زهرا (س) حسین ابن علی (ع) است .
لبیک یا حسین یعنی حبیب ابن مظاهر
|
شباهت های حضرت مهدی (عج) به حضرت سید الشهدا(ع)
ایشان درامور زیرباهم شباهت دارند :
شباهت اوّل : شدت اهتمام در یاد شدن آنها در قرآن کریم و سنّت پیامبران و کتاب های آسمانی .
شباهت دوم : اهتمام پیغمبران گذشته به گریستن برای امام حسین(ع) و بر پا داشتن مجالس سوگواری و مرثیه پیش از شهادت آن حضرت ، نظیر اهتمام امامان گذشته است دردعا کردن برای فرج مولی حجّة ابن الحسن (عجّل الله) و طلب ظهور آن بزرگوار پیش از وقوع غیبت .
شباهت سوم: شدّت اهتمام هر دو(امام حسین و امام عصر (ع)) درامر به معروف و نهی از منکر.
شباهت چهارم : نبودن بیعت طاغوت زمان بر آن دو ، که در اوصاف امام حسین (ع) آمده که روز عاشورا به آن حضرت عرض شد : به حکم و حکومت عموزادگانت سر فرود آور . فرمود : «به خدا قسم!هرگز دستم را از روی خواری و ذلت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمی کنم». در بحث علل غیبت حضرت حجت (ع) مطالبی که دلالت بر مقصود داشت ، گذشت .
شباهت پنجم : فرشتگان هر دو بزرگوار ( امام حسین و حضرت قائم (ع)) را به اذن خداوند متعال بهآسمان بردند .
شباهت ششم : آرزو و تصمیم به یاری کردن امام حسین (ع) در روز عاشورا ، ثواب شهید شدن با آن حضرت را دارد . آرزوی با امام عصر (ع) در زمان ظهور و قصد یاری کردن آن حضرت و جهاد دشمنانش در رکابش نیز ثواب شهادت را دارد ، چنان که در باره هر دو روایت آمده است که انشا الله تعالی خواهد آمد.
شباهت هفتم : امام حسین (ع) ترسان از مدینه بیرون رفت و در مکّه نزول کرد ، سپس به سوی کوفه حرکت فرمود . حضرت حجت نیز همین اتفاق برایش می افتد .
شباهت هشتم : مصیبت آن دو بزرگوار سخت ترین مصیبت هاست . اِما مصیبت حسین (ع) ، در گفتگوی آدم و جبرئیل آمده که گفت : ای آدم این فرزند تو به مصیبتی دچار می گردد که مصیبت ها در کنار آن کوچک خواهد بود .و امّا قائم (عج) از این جهت که مصیبتش طولانی و محنتش شدید است ...
|
« به حق مادرت از شمر شفاعت مکن »
مرحوم دربندی در حرم کربلا خطاب به امام حسین علیه السلام عرض می کرد :
به حق مادرت از شمر شفاعت مکن
از ایشان پرسیدند :
مگر حضرت از شمر هم شفاعت می کند ؟
جواب می داد :
امکان دارد ؛ زیرا اینها مظهر رحمت پرودگارند
اللهمَ ارزُقنا شَفاعَه الحُسین یَومَ الورود و ثَبِت لی قَدَمَ صِدق عِندَکَ مَعَ الحُسین
|
باز این چه شورش است که درخلق عالم است
بازاین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
محرم می آید
محرم می آید وسیاهی عزایش
عزای عزیز فاطمه ( س ) ، ماتم ابا عبدالله الحسین ( ع )
سیاه بپوشید و عزا بگیرید وناله سر دهید
بیرقهای عزارا علم کنید سوگ سید الشهدا است ، ماتم شهیدی است که لب تشنه و بی کس ، تنها و بی یاور سر از تنش جدا کردند
ماتمی که از آن عرش باری تعالی می لرزد ، دل آسمان می گیرد ، خون زمین می جوشد فرشتگان از غصه بال و پر می سوزانند و جن و انس سر در گریبان ناله می برند
..... و زینب ( س ) آرام و استوارمی گوید :
« خدایا این قربانی را ، این ذبح عظیم را خاندان رسولت ، بهترین بندگانت به روی زمین ، برای تو
به قربانگاه آورده است ،قبول کن »
و ندا آمد :
یا ایتها النفس المطمئنه
ارجعی الی ربک راضیه المرضیه
فادخلی فی عبادی
و دخلی جنتی
و این برای زینب « زینت پدر » چیست به جز زیبایی
آنان که رفتند کاری حسینی کردند
آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند
مگر نه یزیدی اند
|