فرهنگ عاشورا، زمینه ساز فرهنگ انتظار است.
انتظار، ادامه عاشورا است
و چشم به راه حسین دیگرى نشستن، درکربلایی به وسعت جهان.
در زیارت عاشورا، در دو قسمت، از خون خواهى حسین (ع) در رکاب امام مهدى (ع) خبر مى دهد. امام باقر(ع) فرمود: یکدیگر را در روز عاشورا، این گونه تعریت دهید: اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین و جعلنا وایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد (ع) خداوند اجر ما و شما را در مصیبت حسین (ع) بزرگ گرداند و ما و شما را ازکسانى قرار دهدکه به همراه ولى اش، امام مهدى از آل محمد(ع)، طلب خون آن حضرت کرده، به خون خواهى او برخیزیم.
پاره اى روایات، عاشورا را روز ظهور حضرت مهدى (ع) ذکرکرده اند.
پس انتظار، انتظار انتقام عاشوراست
و یاران مهدى (ع) همه عاشورایى اند.
کسانى مى توانند در رکاب مهدى (ع) باشند و امام حق را یارى رسانندکه در مکتب عاشورا، آبدیده شده و معیار جنگ و صلح را از او آموخته باشند
که حسین (ع) خود معیار سلم و حرب و تولأ و تبرا است.
|
خدایا ما را به لطف بخشش خود از بخشش بخشندگان بی نیاز گردان
و با پیوند خویش ما را از هراس پیوند گسستن دیگران دور ساز
تا باوجود بخشش تو از دیگران چشم بخشش نداشته باشیم
و با وجوداحسان تو از تنگ چشمی ایشان به هراس نیاییم
خدایا توانگران از نیروی توتوانگری دارند پس خود مارا توانگر ساز
بخشندگان از فراوانی بخشش تو می بخشند پس خود به ما ببخش
|
اسلام احساسی
یاد و خاطره شیرین ، زیباییهای ظاهری ، خوشیهای زودگذر ، آرزوهای بلند ، دلسوزی و هر موضوع دیگری که به راحتی روی احساس ما تاثیر می گذارد
و چقدر بد
احساس ماست که روی تصمیم ما تاثیر میگذارد
بیشتر تصمیمهایی که می گیریم نه براساس عقل و منطق بلکه براساس احساسات ماست
ملحق شدن به جمع یا گروهی ، موضع مخالف گرفتن در برابر یک تصمیم جمعی و هزار موضوع دیگر که در طول عمرمان در مورد آنان تصمیم می گیریم بر اساس احساسات ماست و در بسیاری از مواقع چون به آن هدفی که می خواستیم نرسیدیم و یا به خاطر اینکه احساسات ما در جهت مخالف تحریک می شود خیلی راحت تصمیم خود را عوض میکنیم و درست به همین خاطر هم است که دورویی و نفاق در جامعه نا خود آگاه پر رنگ تر می شود
از کجا معلوم .... ؟؟؟؟؟
شاید ادعای انتظارما نیز یک مسئله احساسی باشد و در مورد آن هیچ دلیل عقلی وجود نداشته باشد
شاید حب اهل بیت علیهم السلام نیز در اکثر ما یک مسئله احساسی باشد
چه می گویم حتما احساسی است که اگر یک مسئله عقلی بود آن گاه به معنای کامل یک شیعه بودیم
معروف است که امام حسین ( ع) به خواب کسی که خود را عاشق ابا عبدالله می خواند رفته و فرمودند فلانی برای ما تیکه ای نان بیاور طرف هم گفت از من نان نخواه ولی هر چقدر بخواهی برایت گریه می کنم
ای بابا این که خیلی از تصمیمات ما و اعتقادات ما بر اساس احساسات است چیز مهمی نیست
از این می ترسم که خدای نکرده اسلام ما نیز امری بدور از عقل و احساسی باشد
از ما که دعاست
اللهم عجل لولیک الفرج
|
سوز دل
آخه چی بگم ؟
آخه به کی بگم که حرف منو بفهمه ؟
خیلی سخته ، هر سال اولش با خودم میگم امسال دیگه آدم میشم ، آخرش وقتی خسته و کوفته پیرهن مشکیمو در می آرم میگم ای خدا پس من کی آدم میشم ؟
انگاری اولش یکی گفت که برو هر چقدر می تونی بردار من هم خداییش خوب بساطمو بستم ولی آخرش باز نمی دونم چرا این احساس بهم دست داد که باز هم دست خالی اومدم بیرون ؛
نمی دونم مثل اینکه قراره هر چی دستام پرتر بشه این احساس بهم دست بده که دست خالی ترم
اوج احساس تلخه
مثله کسی که یه عالمه راه رفته ولی هر چه بیشتر میره میبینه که حالا خیلی راه مونده
.
....
.......
حالا خداروشکر حداقل این توفیق رو داریم که تو راهیم ، راه ابا عبدالله الحسین ( ع )
..
از ما که دعاست ....
اللهم عجل لولیک الفرج
|
دو روز روزگار
روزگار دو روز است :
روزی به سود تو و روزی به زیان تو است ؛
پس آنگاه که به سود توست به خوشگذرانی و سرکشی روی نیاور !
و آنگاه که به زیان توست شکیبا باش !
و...آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بررنجهاست .. !
|
سید حلاوی یک قصیده شکواییه ای ساخت که در آن به امام زمان عج شکایتها دارد:
یابن العسکری کجا هستید؟ شیعیان شما را آزار می کنند. فلان دسته از شیعیانت گرفتار شده اند و دچار رنج و شکنجه و بلا و محنت هستند. در این اشعار بلاهای که بر شیعیان مختلف رخ داده است به نظم کشیده شده است.
این اشعار را این طرف و آن طرف در دو سه جلسه خوانده بود. یکی دو نفر از اوتاد نجف در عالم رویا به حضور مبارک حضرت بقیةالله شرفیاب شدند. حضرت به آنها فرمودند: بروید به سید بگویید:
سید! اینقدر دل من را مسوزان، اینقدر سینه مرا کباب مکن، اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم مرسان، من از شنیدن آن متاثر می شوم. عبارتی که پیغام داده است این است:
" لیس الامر بیدی " سید! کار به دست من نیست، به دست خداست.
دعا کنید خدا فرج مرا برساند تا شیعیانم را از این شکنجه ها نجات دهم.
قربان محبتت یا بقیة الله، قربان آقاییت ای پدر مهربان.
خدایا! به سوز سینه امام حسین (ع)، به سوز سینه خواهر و دختران یتیمش، همین ساعت امر فرج امام زمان عج را مقرر بفرما.
الهی! به اشکهای پیاپی سید الشهدا در روز عاشورا، صریع الدمة الساکبة است، امام حسین در روز عاشورا دائما اشک می ریخت، یک وقت بدن جوانش را بغل می گرفت و گریه می کرد،یک وقت بدن برادرزاده اش را در آغوش می گرفت و... وای! وای! دائما گریه می کرد. خدایا! به گریه های سوزناک سید الشهدا بزودی امام زمان ما را آشکار فرما.
پدر ما یتیمان را برسان.
مشکلات ما را به سوز دل امام زمان عج حل و آسان بفرما.
گرفتاریهای همه شیعیان را به آبروی امام زمان عج حل بفرما.
|
تعداد یاران امام زمان ( عج )
تعداد یاران امام زمان علیهالسّلام بنابر مشهور بین علما و مطابق روایات مستفیض بلکه متواتر، به تعداد لشکر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در غزوهی بدر، 313 نفر است.
امام علی علیهالسّلام میفرمایند:
«هنگامی که جاهطلبان بمیرند، زمامداران منحرف شوند، و دلها به افراط و تفریط بگرایند، آنها که با حق درافتند نابود میشوند و فقط مؤمنان باقی میمانند که تعدادشان در حدود سیصد و کمی بیشتر (313 نفر) است که همراه آنها گروهی جهاد میکنند که در جنگ بدر همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم جنگیدند و کشته شدند و به اجل طبیعی نیز از بین نرفتند.»
از حدیث فوق چنین برداشت میشود که تعداد یاران اصلی حضرت 313 نفر میباشد. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا تعداد یاران حضرت فقط 313 نفر میباشد؟ اگر چنین است پس تکلیف دیگر مؤمنین و مسلمین چه میشود؟
از برخی روایات چنین استفاده میشود که این 313 نفر یاران درجه یک، در واقع فرماندهان و سران هستند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرمایند:
«هیچ شهری نیست جز اینکه گروهی از آن شهر همراه او خارج شوند ... .»
از حدیث فوق چنین برداشت میشود که یاران حضرت بیش از 313 نفر میباشند، البته از بعضی روایات دیگر استفاده میشود که اصحاب حضرت بعد از ظهور از ده هزار نفر کمتر نیستند؛
چنانچه محمّد بن مسلم از امام محمّد باقر علیهالسّلام نقل میکند که فرمودند:
«...هر گاه برای او ـ حضرت مهدی علیهالسّلام ـ ده هزار مرد جمع شد، پس در روی زمین معبودی به جز خدا باقی نمیماند ...».
برای بیان مقصود این روایات و روایاتی که اصحاب حضرت را313 نفر معین کرده، چند احتمال وجود دارد:
1- دو دسته کردن اصحاب حضرت، به جهت اختلاف در درجات اخلاص آنهاست، به این نحو که 313 نفر از آنها در کمال درجهی اخلاصاند، و بقیه تا ده هزار نفر و یا ده هزار نفر دیگر، در مرتبهای پایینترند.
2 - اختلاف دو دسته در سرعت ملحق شدن آنها و رسیدن آنان به حضرت مهدی علیهالسّلام است، به این نحو که 313 نفر از دیگران زودتر به حضرت ملحق میشوند.
3- اختلاف در سرعت ایمان و بیعت نمودن با حضرت است.
4- اختلاف در دفاع نمودن در حضرت میباشد به این معنا که 313 نفر، اولین دستهای هستند که حضرت را یاری خواهند نمود.
5- اختلاف به لحاظ وظایف و کارهایی است که به جهت اختلاف درجات اصحاب، به آنها محوّل خواهد شد. مثلاً 313 نفر، از سران و فرماندهانند، بر خلاف دیگر افراد.
|