خون خدا....
حالا دیگر همگان می دانند خونی که هزار و سیصد و اندی سال پیش از فرزند رسول خدا به زمین ریختند، هدر نشده است. این خون ریخته شده به زمین تشنه کربلا، زمین را سیراب کرده، بعد ریشه دوانده و رشد کرده و حالا ثمره داده است و هر سال پر ثمرتر می شود.
بی خود که نیست! خون خداست!
خونی که زاینده است. خونی که بر خلاف همه خون ها بند نمی آید! از بخار نمی ایستد. خون نواده رسول خدا، خون پسر فاطمه(س) و علی(ع) است.
خونی که جاری و ساری است و تا زمان ظهور حجت خدا آرام نخواهد گرفت. این خون هر جا که توانسته، ریشه دوانده است، مختار را به جنبش درآورده است، زید(ع) را به حرکت واداشته است، و هزار و اندی سال بعد؛ انقلاب ما را رقم زده است.
پیروزی خون بر شمشیر، تنها یک معنی دارد. یعنی اینکه شمشیر بریده است و خون را به زمین ریخته است، اما خون دوباره به جوشش خود ادامه داده است و از آن کسانی دیگر سر برآورده اند و بر شمشیر به دستان پیروز شده اند.
خون خدا که به زمین ریخت، واجب شد تا کسی بیاید و انتقام آن را بگیرد. کسی که از نسل همان خون به زمین ریخته شده است، کسی که روزهای جمعه در دعای ندبه صدایش می کنیم و می گوییم:
این الطالب بدم المقتول بکربلا؟
|