لبیک یا حسین یعنی ...
نامه ای برایش آمد از طرف مولایش ، سرورش برایش نوشته بود که :
ای دوست ما بیا
خانه و کاشانه خود رابه غلامش سپرد و راهی شد ، غلام نالان به او عرضه کرد که عمری صادقانه خدمت تو را کردم اکنون که به فضیلتی رسیده ای مراب ه حال خود رها می کنی ؟ به غلامش گفت : آن فضیلتی که تو می گویی سرانجامی جز شهادت ندارد . غلام گفت این شهادت برای من جز سعادت نیست .
حبیب ابن مظاهر به همراه غلامش و مسلم ( از دوستان نزدیک حبیب ) امر حسین بن علی را لبیک می گویند و راهی می شوند
**********
به نزدیکی خیمه ها می رسند ، علی اکبر از سوی عمه اش به پیشواز حبیب ویارانش آمده ه بود حبیب ناله سر می دهد که :
ای خدای من چه بر سر دختر علی ابن ابی طالب آمده که پسر برادرش را به پیشواز روسیاهی همچون حبیب ابن مظاهر فرستاده؟
********
شب عاشورا بود حبیب ابن مظاهر از کنار خیمه اباعبدالله می گذشت که ناگهان صدای گریه زینب (س) را می شنود ،
زینب که دیده بود جمع کثیری از افراد همراه کاروان ، با اجازه ابا عبدالله از تاریکی شب استفاده کرده بودند و رفتند به خیمه برادر آمده بود و می گفت : ای برادر من آیا به افراد باقیمانده اطمینان داری ؟؟
حبیب نالان ، با گریه و زاری به طرف اصحاب می آید و می گوید :
ای دوستان من مبادا فردا کسی ازما زنده باشد و دشمن به سمت بنی هاشم حمله کند
مبادا زنده باشیم و غم زینب ببینیم
*********
ظهر عاشورا بود امام ( ع ) حبیب را به سوی دشمن فرستاد تا فرصتی برای اقامه نماز ظهر به لشگر امام بدهد ، حبیب ابن مظاهر به طرف لشگر دشمن و می رود و فرصتی برای نماز می خواهد . از طرف لشگر دشمن صدایی می آید که نماز شما قبول نیست . حبیب بر آشفته می گوید نماز پسر رسول خدا قبول نیست و نماز شما حرمیان قبول است ؟ آنگاه چون شیری به لشگر دشمن حمله می کند و پس از مدتی حبیب نیز به سعادت دنیایش می رسد
در لحظات آخر جان دادنش امام (ع) به همراه مسلم به بالین حبیب می آیند مسلم روبه حبیب می کند و میگوید درست که من نیز پس از لحظاتی به تو خواهم پیوست ولی اگر وصیتی داری بگو ، حبیب رو به امام ( ع ) می کند و می گوید
که تنها وصیت من عزیز زهرا (س) حسین ابن علی (ع) است .
لبیک یا حسین یعنی حبیب ابن مظاهر
|